کد مطلب:225209 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:231

ابتداء امر بابک خرمی در میان جاویدانیه و مقالات او
اندرین سال بابك خرمی در میان مردم جاویدانیه كه اصحاب جاویدان بن سهل صاحب بد بودند حركت نمود و مدعی بر آن شد كه روح جاویدان در جسد وی اندر شد و با این عنوان دست به عبث و بیهوده گوئی و فساد درآورد، جاویدان لفظ فارسی است و تفسیر آن به زبان عرب دائم باقی، و معنی خرم با خاء معجمه و تشدید راء كه لفظ فارسی است به معنی فرح و سرور است؛ و به روایت مسعودی در مروج الذهب نام بابك از نخست حسین بوده است.

و ایشان به مذهب تناسخ قائل هستند و می گویند: ارواح از قالب حیوانی به قالب حیوانی دیگر اندر می شود یعنی چون حیوانی خواه ناطق یا غیرناطق بمیرد روح او به قالب حیوانی دیگر اندر شود. معلوم باد، جمله فلاسفه و مجوس و نصاری و صابیان بر تناسخ معتقداند، و در فرق اسلام بیشتر آن باشد كه در اعتقاد تناسخی باشند، أما فلاسفه گویند: نسخ بر چهار گونه است: نسخ و فسخ و مسخ و رسخ.

أما نسخ در اجسام آدمیان باشد، و مسخ در بهایم و سباع و طیور و انواع حیوانات و فسخ در انواع دواب و حشرات زمین مثل مار و كژدم و غیر آن، و رسخ در انواع اشجار و نباتات. و گویند: ایشان را در اصناف چهارگانه بر حسب قدر و مراتب ایشان مسخ كنند و همیشه در اجساد بگردش اندر شوند از جسدی به جسدی دیگر و گویند: رئیسان این قوم انبیاء و رسل باشند.



[ صفحه 120]



و گویند: عالم دوار است و جز از عالم سرای دیگر نیست، وحشر و نشر و قیامت و صراط و میزان و حساب و بهشت و دوزخ به جمله محال است، و گویند: قیامت عبارت از بیرون آمدن روح از بدن و رفتن به دیگر بدن است، اگر آن روح خیر كرده باشد به بدن با خیر و نیكو اندر شود، و اگر شر كرده باشد به بدن شریر جای گیر شود.

و ارواح را در اجسام راحت و لذت و عذاب و مشقت باشد، هر روح كه در جسد نیكان باشد او را راحت و لذت است، و هر روح كه در اجساد بد باشد مثل سگ و خوك معذب هست، و پایان مسخ ایشان در كرمكی باشد بس كوچك به آن اندازه كه به سوراخ سوزنی اندر شود، و معنی آیه كریمه «و لا یدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط» را چنین دانند و حال اینكه هیچ مناسبتی ندارد.

گویند: چون به این حد رسید از این كرمك بس صغیر كه در طبرستان ركنا خوانند یكی نقل به جسد آدمی كند و همیشه اینگونه نقل می نماید، و گویند: این معنی عبارت است از بهشت و دوزخ و معاد، و گویند: جسد به منزله ی جامه ها می باشد كه چون كهنه شود بیفكنند، و گویند: قول خدای تعالی «كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها» این معنی را دارد، و قول خدای عزوجل «فی أی صورة ما شاء ركبك» معنی این است كه در هر صورتی كه خواهد تو را بنشاند اگر خواهد به آدمی نقل كند و اگر خواهد به سگ و خوك و جز آن.

و گویند: قول خداوند تعالی «و ما من دابة فی الأرض الا علی الله رزقها» و قول خدای «و ما من دابة فی الأرض و لا طایر یطیر بجناحیه الا امم أمثالكم» از آن بدن می خواهد و اینكه هر چه بر روی زمین می رود در دور أول مانند شما آدمی بوده اند، و گویند قول خدای «و ننشئكم فیما لا تعلمون» آن خواهد كه شما در دور خود ندانید كه روح به كدام كالبد نقل می كند كالبد آدمی یا حیوانات دیگر.

و بعضی از این جماعت مثل احمد حایط و جز او كه در مذهب تناسخ غلو كرده اند گویند: هر رنج و بلائی كه به اطفال و بهایم می رسد از آن است كه در دور



[ صفحه 121]



أول گناه كرده باشند، در این زمان جزایش را دریابند، گویند: هر چه ذبح و سر بریدنش مباح است از بهر آن است كه در دور اول قتال و خونریز بوده است و هر چه گوشت او حرام است از بهر آن است كه در دور اول خون ریزی نكرده است.

و گویند: شهوت استر برای آن بریده كه در دور اول زانیه بوده است و اگر استری بینند كه قطع شهوتش نشده باشد او را حلقه ی در اندازند تا به شهوت راندن و مقصود نرسد، و گویند: تیس یعنی بز از بهر آن با مادر و خواهر و دختر و عمه و خاله جفت شود كه در دور أول زنا نكرده است.

پس این جماعت را لازم شود كه ملامت كسی را نكنند كه ظلم برایشان می كند، چه این جزای آن است كه در دور أول كرده است، و اگر ایشان را بكشد دلالت بر آن نماید كه دور أول خون بیرون از حق ریخته باشد پس قصاص لازم نباشد! و اگر با زن و فرزند ایشان فساد كنند همچنین بر فساد كننده جرمی و جنایتی نخواهد بود! بطلان عقاید این طایفه بسیار روشن است.

بعضی گویند: هر كس در دور أول زن بوده در دور دوم مرد می شود و اگر در دور أول مرد بوده است در دوم زن می شود تا مناكحتی كه در دور أول با ایشان رفته باشد در دور دوم به آنقدر استیفا كرده باشد و اگر وطی او به حلال بوده باشد در این دور هم حلال باشد، و اگر به حرام بوده در این دور نیز به حرام باشد.

و این قوم را در مدت ادوار سخن با اختلاف است بعضی گویند: ده هزار سال و برخی گویند: هزار سال است و جمعی گویند: ارواح در اجساد گردش كند تا پاك شود آنگاه به آسمان رود و با ملائكه باشد و این قوم را طیاریه خوانند و قومی از ایشان گویند كه خدای تعالی هفت آدم بیافرید هر یكی بعد از دیگری و آدم أول پنجاه هزار سال با نسل خود احیاء و أمواتا در زمین مقام كرد آنگاه قیامت بر پای شد نیكوان به آسمان شدند و شریران به طبقه دوم زمین فرو رفتند و معنی بهشت و دوزخ این است، و شش آدم دیگر بر این منوال باشند.

و أهل خیر كه به آسمان روند ملائكه شوند و عبادت خدای كنند، و أهل شر



[ صفحه 122]



از زمینی به زمینی فرو روند تا به زمین هفتم رسند در آن جا مور و جغد و خنافس و امثال آن گردند، بالجمله أهل تناسخ را این گونه خرافات بسیار است و گاهی به آن اشارت كرده ایم.

مشهور است وقتی تنی از طلاب كه به مذهب تناسخ معتقد بود بر در مدرسه ایستاده بود ناگاه خر الاغی كه بار گچ حمل داشت بیامد طلبه آهی سرد بر كشید رفیقش گفت: این آه سرد كه از دل پر از درد برآوردی از چیست؟! گفت: به خاطر آوردم كه این مكان را از پیشین روزگار دیده ام و در آن زمان خر بودم و باری بر پشت داشتم و به اینجا آوردم از این روی این مكان در نظرم آشنا آمد و در هوای آن زمان این آه بركشیدم.

گفتند: مولانا در دعوی أول صحیح گفت أما در آدمیت او اقامت دلیل و علامت شرط است، خواست اقامت بینه نماید گواهان تصدیق ادعای أول را نمودند و چون منكر دعوی ثانی بودند قسم برایشان وارد شد همگی سوگند خوردند كه هیچ وقت صفات آدمی در وی ندیدیم!.